دیگر؛ همه چیزشان به همه چیزشان می آید.
پس از رفت و برگشت های بازیگوشانه ولی قابل پیشبینی و تقریب به ذهنِ «شدن» یا «نشدن» اکران حضوری فیلم های کوتاه در جشنوارهی فیلم کوتاه تهران امسال، توسط «تصمیمگیران انجمن سینمای جوانان ایران»، خبر قطعی برگزاری اکرانها، آن هم بصورت ناقص، در مجتمعی صفر تا صد، بورژوایی، چون آتش زیر خاکستر، انتقادهای اهالی فیلم کوتاه، بلند و همچنین سایر صنوف و منتقدین را برانگیخت.
داستان اکران فیلمهای کوتاه جشنواره تهران، مقوله ای تازه نیست و عزیزان درگیر در این مدیوم، بطور قطع در سالیان گذشته به شدت درگیر آن بوده اند! از سانسور، بایکوت و بیرون کشیدن فیلمها بدون هیچگونه عذرخواهی و بیانیهی رسمی، نبود جای پارک مناسب برای ماشینها تا چگونگی تشکیل صنوف حُضار در سالن های نمایش و بلیط فروشی، درگیریهای فیزیکی و لفظیِ ناشی از خستگی و بی عدالتی سالنداران در صف های طویل تا داخل سالنهای نمایش، جلسات بی نظم نقد و بررسی فیلمها که گاها بدون حضور فیلمساز تشکیل می شدند و از نظر زمانی، گاهی انتهای سانسها و یا گاهی بدون اعلان قبلی، در ساعات پایانی شب (نیمه شب) و ... از جمله اتفافات بدون راه حل و روتین برگزاری جشنواره بوده است.
به غیر از موارد گفته شده در پاراگراف قبل، که مشترکات این سال های برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران بوده، «میل به بورژوا-کاری (بازی) فِیک» ناشی از متوهم بودن اصحاب برگزاری جشنواره و بالاخص فیلمسازان اهل کراوات و پاپیون و دست مال گردنِ شبهِ انتلکتی، که هر چیزی از آن ساطع می شود جز هنر و فیلم، آن هم از نوع کوتاه آن! با خرید ساندویچی مینیمم 100 هزارتومنی در «فودکورت» پردیس، که با طی کردن مسافتی 200 متری آن طرفتر از پارک ملت، 15 هزار تومنی آن، با ابعادی 2 الی 3 برابر یافت و میل می شود، از مهمترین اشتراکات این رویداد مهم (!) بوده است. البته نیازی به گفتن نیست که منظور نگارنده متن، تعمیم این «انتلکت بازی» به تمامی شرکت کنندگان نیست و نخواهد بود. گفتنی است؛ بودند کسانی که بخاطر نداشتن مبلغ ساندویچ و نیز نزدیک شدن سانس بعدی، با شکمی خالی، پس از خروج از سالن نمایش سانس قبل، وارد صف طولانی و بی نظم سانس بعد می شدند.
حاصل این حجم، «خود انتلکت انگاری فیک» چیزی جز تعداد بسیار زیادی فیلم فراموش شده از جنس خود فیلمسازان مذکور نیست. فیلم هایی با زرق و برق های بسیار زیاد و گران! بدون کوچکترین فهمی از ذات سینما، قصه و روایت! فیلمهایی که شما را مرعوب دوربین سینمایی و Look تصویر خود کرده و یا با دعوت از بازیگران چهره و سلیبریتی، دهان را باز نگه میدارد. اما در پس زمینه، چیزی جز لایه ای نازک از توهمِ مُدرکات ناقص و حقیرانه فیلمساز آن نیست. لایه ای نازک که با برخورد اولین گام مخاطب به سطحِ زمینِ بیرونی سالن نمایش، تبدیل به سلول های فراموشی در مغزش می شود.
با ورود این جنس از فیلمسازان فیک و نزدیک کردن عامدانه مدیوم کوتاه به بلند – با تقلیدِ ساختار روایی ناقص و امکانات و عوامل و بازیگران سینمای بدنه - با تزریق پولهای میلیونی و یا بهره بردن (رانت سازمانی و غیر سازمانی) از تهیه کنندگان مثلا مستقل و تیتراژهایی غنی تر از محتوی (مراجعه شود به این مقاله)، مزاج دست اندرکاران و مدیران ارشد انجمن سینمای جوانان نیز تغییر کرد. انجمنی که باید داعیهدار خلاقیت در کف جامعه و بین جوانان بی شهرت باشد، حال از گرانترین فیلمها و یا شهرهترین افراد فِیک و قلابی حمایت میکند. این تغییر مزاج به مرور راه خود را از انتخاب فیلمهای فِیک و بورژوا به محل برگزاری فستیوال در مکان های فِیک و بورژوا باز کرد.
حال فیلمهای جشنواره فیلم کوتاه تهران در بزرگترین و گران قیمتترین مجتمع ایران، منطقه و بلکه یکی از آن جهانیهایش، اکران می شود. «ایران مال» میزبان فیلمسازان جوان (!)، خلاق (!) و آیندهدار (!) شده است. مکانی خارج شهر با دسترسی سخت و پر هزینه! حال دیگر آن فیلمساز تُهیدست، با خطوط بی-آرتی نمیتواند ایستگاه ملت پیاده شده و عرقریزان خود را به پردیس ملت رسانده و شکم خالی وارد سالن نمایش شود. او باید با گرفتن تاکسی-اینترنتی به قیمت ساندویج فوت کورت سال گذشته پردیس ملت (که پول همان را نیز نداشت) خود را به ایران-مال رسانده و با عبور از اُبهتِ تو خالی و تهوع آور معماری نامتجانس غول آسای مال، حدود 20 دقیقه پیاده روی کند تا بتواند فیلمش را در بین متوهمان توخالی و بورژوا ببیند و یا قید فیلم دیدن را زده و با مراجعهای به کتابخانه (!) مال با چند عکس یادگاری به شهر خود بازگردد.
اما نباید از یک حقیقت غافل شد: حال دقیقا؛ همه چیز فیلم کوتاه تهران به همه چیزش می آید. حمایت از فیلمها و فیلمسازان بورژوای فِیک و شبه انتلکتی، باید سنخیتی با محل برگزاری فستیوال نیز داشته باشد. این یعنی تطابق ناخواسته – شاید هم خواسته – ناخودآگاه با خودآگاه جشنواره. و از طرف دیگر یعنی «تمام». با این برگزاری اشرافی و از طرف دیگر عدم اعتراض فیلمسازان دخیل در آن، فاتحه خوانده شده است. البته نابودی روح خالص این مدیوم از سالها پیش در مقالاتی که «درگاه فیلم ایران» به نگارش درآمده و قابل دسترسی است - که از هجمه دوست و دشمنان نیز بی بهره نبود - متاسفانه نوید داده شده بود و حال هیچگونه تعجبی را برای ما در بر ندارد.
نمونه هایی از مقالات تالیفی درگاه فیلم ایران درخصوص زنگ خطر بورژواگرایی در انجمن سینمای جوانان:
تیتراژهایی غنی تر از محتوی در فیلم کوتاه (اینجا کلیک کنید)
بررسی فیلم های کوتاه جشنواره انجمن سینمای جوانان ایران 1398 به همراه جدول ارزشگذاری فیلم ها (اینجا کلیک کنید)
تحلیلی بر 36مین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران و ساختارش (اینجا کلیک کنید)
سریال های تکراری در انجمن سینمای جوانان ، نه به شوراهای غیر تخصصی در استان ها (اینجا کلیک کنید)
وجود هژمونی در جامعه فیلم کوتاه ایران (اینجا کلیک کنید)