راه های رسیدن به جایزه و دیده شدن در فستیوال های فیلم کوتاهِ «ایران!» به اندازه موهای سر زیاد است. از جمله یکی از مهمترین آنها را در مقاله ای با عنوان «سلبریتیهای فیلم کوتاه» بررسی کردیم. در آن مقاله در خصوص رانت ساختار یافته و نقش متمول بودن فیلمسازها در موفقیت شان مطالبی بیان شد. در این مقاله به نوع عجیب دیگری از رانت که نام آن را «رانت غیر مستقیم» می نامم توضیحاتی داده خواهد شد که بی ارتباط به مقاله پیشین نیست. بنابراین توصیه میکنم قبل از خواندن این متن، به آن مقاله رجوع کنید.
با توجه به معرفی افراد توسط متخصصین با سابقه و قدیمی سینما و یا رفاقت بعضی از افراد رانتی در بدنه سینما، افرادی متخصص! (که در تخصص بیشتر آنها می توان شک کرد) به دوستان فیلمساز کوتاه جهت انجام امور پشت صحنه از فیلمبرداری تا تدوین و صداگذاری (و در این اواخر استفاده از بازیگران بنام سینما را می توانید به آن اضافه کنید) معرفی می شوند. این افراد بعضا پیش از این دستیار یک یا دستیار دو افراد شهره این حرفه بوده اند که حال در جهت استقلال قدم برداشته و پروژه های فیلم کوتاهی را انجام می دهند. این متخصصین! که قسمت عمده ای از شهرتشان، بابت نامی است که آنها را معروف کرده و نه کاری که از پس از آن بر می آیند، حال جزو سرشناسان عرصه فیلم کوتاه کشور هستند و بودن اسمشان در تیتراژ پایانی اُبهتی خاص به کارها داده، بطوری که فیلمساز تمام تلاش خود را برای به خدمت گرفتن آنها انجام می دهد و از هیج کوششی دریغ نمی کند. از طرف دیگر این متخصصین! با افراد رانتیِ درگیر در بدنه ی فیلم کوتاه و فستیوال های کوتاه ارتباطاتی تنگاتنگ و نزدیک کاری و بعضا نسبت های خانوادگی دارند. که این ارتباطات دوستانه باعث گردیده که مسیر فیلم کوتاه بیش از پیش (در مقاله قبل مطالعه شود) از ریل خود منحرف شود و یا اصلا بهتر است از واژه ی واژگونی استفاده گردد.
بیشتر فیلمسازان کوتاه آمال و آرزویشان (متاسفانه) دیده شدن در دو فستیوال مطرح داخلی است؛ ایسفا و فیلم کوتاه تهران؛ و از آنجایی که با آگاهی کامل! (که این خود باگ قضیه برای دوستان رانتی است) به این موضوع واقف اند که افراد متخصص که نامی دست و پا کرده اند عضو این دو نهاد بوده و یا دوست و رفیق هایشان از دست اندرکاران برگزاری فستیوال ها می باشد. بنابراین سعی میکنند که عوامل فیلم خود را بین آنها تقسیم کرده تا از دیده شدن کار پس از تولید مطمئن شوند. که این راهکاری بسیار مناسب برای آن فیلمسازان است، چرا که چندین سال است جواب مثبت داده است. در واقع این فرمول، رایج ترین فرمول ممکن است که همگی از آن آگاهند. فیلمسازانی هستند که تمامی برآوردهای مالی پروژه ی خود را براساس دستمزد بالای آن متخصصین تنظیم کرده و یا پستولید را متوقف می کنند تا فلانکسک سرش خلوت شده تا کار را با هزینه ای بسیار بالا به وی بسپارند! براستی کجا به این شتابان؟
البته ممکن است اعتراض کنید که «کجای این کار بده؟ طرف پول داره کارو سپرده به ی چهره بنام! اشکالش کجاست؟ تازه کارشم دیده میشه» اشکال قضیه جایی خود را نشان می دهد که در 50 تا 60% تیتراژ فیلم های کوتاه فستیوال بین المللی! فیلم کوتاه تهران امسال (1397) را این افراد متخصص پر کرده بودند در حالی که فیلم ها نه از نظر محتوایی و نه از نظر تکنیکال ذره ای حرف، برای گفتن نداشتند و این در حالی است که قطعا!! فیلم هایی شایسته ی دیگری به طبع نبود همان نام های متخصص، یا دیده نشده اند و یا کنار گذاشته شدهاند و این روندی بسیار طبیعی است ولی کاملا ناجوانمردانه. نکته ی جالب دیگر این است که در سال های گذشته این افراد متخصص، پشتیبان فیلم های با کیفیتی تری بوده اند ولی در سال های پیش رو بدلیل طمع بیش از اندازه آنها، فیلم هایی ساپورت شده است که هیچ نکته ی مثبتی جهت دفاع نداشته و بلکه در سالن نمایش «هو» شده اند.
با این روند غیر سالم و غیر حرفه ای و ناجوانمردانه هیچ امیدی به فردای فیلم کوتاه کشور نیست. فیلمسازی که برای دیدن شدن فیلم خود در دو فستیوال نام برده شده، دست به چنین عملی میزند فردا در قامت فیلمساز مدیوم بلند تنها بخاطر جلب نظر مخاطب دست به انتخاب هر متنی زده که نمونه های سخیف و بی ارزش آن هم اکنون روی پرده ی سینماها جولان میدهد.