در دنیای پر زرق و برق و در عین حال بیرحمانه رقابتی سینمای امروز، تولید یک فیلم یا نگارش یک فیلمنامه درخشان، تنها نیمی از مسیر موفقیت است. نیمه دیگر، که اغلب پیچیدهتر، استراتژیکتر و تعیینکنندهتر است، فرآیند «پخش» و عرضه آن اثر به جهانیان است. بسیاری از فیلمسازان و فیلمنامهنویسان، سرشار از شور و هیجان خلق اثر هنری خود، در برابر این دوراهی قرار میگیرند: آیا باید به تنهایی وارد گود شوند و اثر خود را مستقیماً به جشنوارههای بینالمللی ارسال کنند، یا سکان این کشتی را به دست یک ناخدای باتجربه، یعنی یک شرکت پخش بینالمللی، بسپارند؟
پاسخ به این سوال، بسیار فراتر از یک انتخاب ساده است؛ این یک تصمیم استراتژیک است که میتواند سرنوشت یک اثر را از دیده شدن در معتبرترین محافل جهانی تا گم شدن در آرشیو بیانتهای فیلمهای ارسالی، رقم بزند. این مقاله تخصصی، با هدف روشن ساختن ابعاد مختلف این تصمیم، به بررسی عمیق پنج مزیت کلیدی و غیرقابل انکار همکاری با یک شرکت پخش حرفهای میپردازد و نشان میدهد که چرا «خودپخشکنندگی» در دنیای امروز، مسیری پرخطر و غالباً اشتباه است.
1. پرستیژ و اعتبار: اولین قضاوت نانوشته جشنوارهها
تصور کنید یک بازبین یا داور در یکی از جشنوارههای معتبر جهانی، روزانه با دهها یا حتی صدها فیلم مواجه است. زمان محدود است و حجم آثار بیشمار. در این ماراتن طاقتفرسا، اولین فریمها و اولین نشانهها، نقشی حیاتی در قضاوت اولیه ایفا میکنند. لوگوی یک شرکت پخش بینالمللی معتبر که در ابتدای یک فیلم به نمایش درمیآید، یک کارت ویزیت قدرتمند و یک مهر تایید اولیه است.
این لوگو به داور این پیام را مخابره میکند: «این فیلم از یک فیلتر کیفی اولیه عبور کرده است. یک تیم متخصص با سالها تجربه (به عنوان مثال، شرکتی با سابقهای 15 ساله) این اثر را بررسی کرده، پتانسیلهای آن را سنجیده و بر روی موفقیت آن سرمایهگذاری کرده است.» این اعتبار اولیه، ذهنیت داور را از حالت «بررسی یک اثر ناشناس» به «تماشای اثری که قبلاً تایید شده» تغییر میدهد. این تغییر نگرش، به ویژه برای فیلمسازان اول یا کمتر شناختهشده، یک مزیت رقابتی حیاتی است.
داوران به خوبی میدانند که یک شرکت حرفهای، اعتبار خود را برای هر فیلمی هزینه نمیکند. قراردادی که میان فیلمساز و پخشکننده منعقد میشود، گواهی بر این است که فیلم دارای استانداردهای فنی، روایی و هنری قابل قبولی است. این «پرستیژ کار» باعث میشود فیلم با نگاهی جدیتر و احترام بیشتری دیده شود و شانس آن برای عبور از مراحل اولیه گزینش و راهیابی به بخشهای رقابتی اصلی به مراتب افزایش یابد.
2. پرفورمنس پخش: تمرکز، تداوم و شکار فرصتها
پخش فیلم یک شغل تماموقت و تخصصی است. دنیای جشنوارههای فیلم، یک اکوسیستم پویا، پیچیده و دائماً در حال تغییر است. تقویمها، ددلاینها، قوانین مربوط به «Premiere Status» (شرط اولین نمایش)، و فرصتهای ویژه، هر روز در حال بهروزرسانی هستند. کار یک شرکت پخش، رصد شبانهروزی این اکوسیستم است. تیمهای متخصص، هر جشنواره را بر اساس ویژگیها، تاریخچه و تناسب آن با فیلمهای موجود در کاتالوگ خود، تحلیل و دستهبندی میکنند و یک نقشه راه استراتژیک و بلندمدت برای هر فیلم طراحی مینمایند.
در مقابل، یک فیلمساز را تصور کنید. او پس از ماهها یا سالها تلاش طاقتفرسا برای تولید فیلمش، به طور طبیعی درگیر دغدغههای متعددی میشود: ایدهیابی و نگارش فیلمنامه بعدی، تسویه حسابهای مالی پروژه، بازاریابی داخلی، و از همه مهمتر، خودِ زندگی. در این میان، فراموش کردن ددلاین یک جشنواره کلیدی یا عدم اطلاع از یک فرصت ناگهانی در یک بازار فیلم، اتفاقی بسیار محتمل است. از دست دادن تنها یک جشنواره مهم که شرط نمایش جهانی یا قارهای دارد، میتواند به قیمت از دست رفتن کل مسیر جشنوارهای یک فیلم تمام شود.
شرکت پخش، با تمرکز مطلق بر روی این وظیفه، تضمین میکند که هیچ فرصتی از دست نرود. این تداوم و «پرفورمنس پخش»، تضمین میکند که فیلم در زمان مناسب، به جشنواره مناسب و با استراتژی صحیح عرضه شود. این یک ماراتن است، نه یک دوی سرعت؛ و یک شرکت پخش، بهترین مربی و راهنما برای پیروزی در این ماراتن است.
3. شناخت استراتژیک فستیوالها: فراتر از نامهای دهانپرکن
همه نام جشنوارههای کن، ونیز، برلین، ساندنس و تورنتو را شنیدهاند. اما دنیای جشنوارهها بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از این چند نام است. هزاران جشنواره معتبر در سراسر جهان وجود دارند که هر کدام «شخصیت»، سلیقه و تمرکز خاص خود را دارند. یک شرکت پخش باتجربه، این شخصیتها را به خوبی میشناسد.
-
آنها میدانند کدام جشنواره به سینمای تجربی علاقه دارد و کدام یک به دنبال درامهای کلاسیک است.
-
آنها با سلیقه برنامهریزان و مدیران هنری هر جشنواره آشنا هستند و میدانند که مثلاً برنامهریز جشنواره A امسال به دنبال فیلمهایی با محوریت مسائل زیستمحیطی است.
-
آنها میدانند که یک فیلم مستند اجتماعی، شانسی در جشنواره B ندارد اما کاملاً مناسب جشنواره C است که به طور تخصصی بر این ژانر تمرکز دارد.
این دانش عمیق که حاصل 15 سال فعالیت، شبکهسازی، حضور در بازارهای فیلم و آزمون و خطا است، ریسک کار را به شدت کاهش میدهد. ارسال فیلم به جشنواره نامناسب، نه تنها هدر دادن هزینه ورودی (Submission Fee) است، بلکه شکستهای متوالی میتواند به شهرت و روحیه فیلمساز نیز لطمه بزند. یک شرکت پخش معتبر، با اتکا به دانش تخصصی خود (دانشی که میتواند منجر به موفقیتهایی نظیر حضور در رقابت اسکار 2022 به عنوان اولین پخشکننده ایرانی شود)، بهترین و کوتاهترین مسیر را برای موفقیت هر فیلم طراحی میکند و نرخ پذیرش آن را به حداکثر میرساند.
4. مصونیت از دام جشنوارههای فیک و بیاعتبار: محافظت از ارزشمندترین دارایی فیلم
یکی از بزرگترین تهدیدها در مسیر خودپخشکنندگی، اپیدمی جشنوارههای جعلی و بیاعتبار است. با رشد اینترنت، هزاران وبسایت با نامهای پرطمطراق و جوایز وسوسهانگیز ظهور کردهاند که تنها هدفشان، کسب درآمد از طریق دریافت هزینههای ورودی از فیلمسازان ناآگاه است. این «جشنوارهها» هیچ هیئت داوران معتبری ندارند، هیچ نمایش فیزیکی یا آنلاین ارزشمندی برگزار نمیکنند و برنده شدن در آنها هیچ اعتباری برای فیلم به همراه ندارد.
اما خطر بزرگتر در جای دیگری نهفته است: «سوختن فیلم». اکثر جشنوارههای تراز اول جهان (Tier 1) قانونی سختگیرانه به نام «Premiere Status» دارند. این قانون به این معناست که فیلمی که برای بخش رقابتی اصلی آنها ارسال میشود، نباید پیش از آن در هیچ رویداد دیگری، حتی یک جشنواره آنلاین بیاهمیت، به نمایش عمومی درآمده باشد.
فیلمسازی که از این قوانین پیچیده بیاطلاع است، ممکن است با خوشحالی فیلم خود را به یک جشنواره فیک ارسال کند و حتی «برنده» جایزهای هم بشود. غافل از اینکه با این کار، شانس حضور در کن، ونیز، برلین و ساندنس را برای همیشه از دست داده است. این، به معنای واقعی کلمه، «سوزاندن» سرمایه و اعتبار فیلم است. یک شرکت پخش حرفهای، با در اختیار داشتن لیستهای سفید و سیاه جشنوارهها، مانند یک سپر دفاعی عمل کرده و از فیلم در برابر این تهدید بزرگ و جبرانناپذیر محافظت میکند.
5. قدرت چانهزنی و مکاتبات حرفهای: اعتمادی که به نفع شما تمام میشود
هزینههای ورودی جشنوارهها، به خصوص برای ارسال به دهها رویداد معتبر، میتواند به یک بار مالی سنگین برای فیلمساز تبدیل شود. این هزینهها از دهها تا صدها دلار برای هر جشنواره متغیر است. اینجا، یکی دیگر از مزایای پنهان اما بسیار مهم همکاری با پخشکننده آشکار میشود.
جشنوارههای معتبر، شرکتهای پخش را به عنوان شرکای حرفهای و بلندمدت خود میشناسند. آنها میدانند که این شرکتها سالانه دهها فیلم باکیفیت برایشان ارسال میکنند و به عنوان یک گزینشگر اولیه قابل اعتماد عمل مینمایند. این رابطه حقوقی و این اعتبار متقابل، قدرت چانهزنی فوقالعادهای به شرکت پخش میدهد.
یک پخشکننده میتواند به راحتی با مدیران جشنواره مکاتبه کرده و برای فیلمهای خود درخواست تخفیف (Waiver) یا حذف کامل هزینه ورودی (Fee Waiver) نماید. جشنوارهها نیز با آغوش باز از این درخواستها استقبال میکنند، زیرا ترجیح میدهند به جای بررسی هزاران فیلم از منابع ناشناس، به انتخاب یک شرکت معتبر اعتماد کرده و راه را برای حضور آثار باکیفیت هموارتر سازند. این صرفهجویی در هزینه، در مجموع به رقم قابل توجهی میرسد که میتواند در مراحل دیگر بازاریابی فیلم مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجهگیری: پخش فیلم، یک تخصص است، نه یک وظیفه جانبی
با در نظر گرفتن تمام موارد فوق، پاسخ سوال ابتدایی کاملاً روشن میشود: خودپخشکنندگی در دنیای پیچیده و تخصصی امروز، یک اشتباه استراتژیک و یک ریسک بزرگ است. این کار مانند آن است که یک جراح قلب، تصمیم بگیرد لولهکشی بیمارستان را نیز خود انجام دهد.
قیاس نهایی، گویاتر از هر استدلال دیگری است: اگر قرار باشد یک فیلمساز همزمان بازیگر، فیلمبردار، صدابردار، صداگذار، تدارکات، راننده، طراح گریم و بوممن نباشد و برای هر یک از این وظایف به متخصص خود مراجعه کند، چطور میتواند وظیفه حیاتی، پیچیده و سرنوشتساز پخشکنندگی را خود به دوش بکشد؟
پخش بینالمللی، آخرین مرحله از فرآیند تولید نیست؛ بلکه آغاز زندگی جهانی و سفر یک اثر هنری است. سپردن این وظیفه به یک شرکت معتبر و متخصص، نه یک هزینه اضافی، بلکه یک سرمایهگذاری هوشمندانه بر روی آینده و موفقیت فیلمی است که برای خلق آن خون دل خوردهاید. این کار، احترام به خود اثر و تضمینی برای دیده شدن آن در بهترین و معتبرترین سکوهای جهانی است.