در وهلهی اول باید بگوییم، که تفاوت بزرگی بین «دکوپاژ فیلم کوتاه داستانی» و «دکوپاژ فیلم بلند داستانی» وجود نداشته، بلکه تفاوت به نگاه روایی دو گونه برمیگردد. بنابراین، فیلمسازانی که به دنبال آموزش دکوپاژ برای فیلم بلندشان هستند، نیز میتوانند از این مقاله به اندازه آنهایی که بدنبال دکوپاژ برای فیلم های کوتاهشان هستند، بهره مند شوند.
چیستی و اهمیت دکوپاژ؟
بطور کلی، «دکوپاژ» فرآیندی است که کارگردان بتواند به کمک آن، فیلمنامه نوشته شده را بصورت فیلم در آورد. فیلمنامه به عنوان اثر هنری مستقل، قابلیت تبدیل شدن به فیلم را مستقیما ندارد. اگر استثنائاتی که بعضی کارگردان های مشهور، در کتاب ها و یا در مصاحبههایشان گفته اند و شنیدیم، را فاکتور بگیریم، راه گریزی از «دکوپاژ کردن» فیلمنامه وجود ندارد. در بیشتر پروژه هایی که شخصا به عنوان مدیر فیلمبرداری و یا حتی تدوینگر حضور داشته ام، چیزی با عنوان «دکوپاژ» وجود خارجی نداشته و یا در بیشتر آن پروژهها، متاسفانه، شخصا مجبور بوده ام، دکوپاژ را تهیه کنم، که قطعا وظیفه «فیلمبردار» نبوده و کارگردان باید با مشورت عوامل کلیدی خود، از قبل دکوپاژ را تهیه میکرد. دلیل اصلی که به آن رسیدهام، بی دانشی فیلمساز بوده است و لاغیر! البته آنها در جواب این سوال که چرا فیلمنامه را به دکوپاژ تبدیل نکردهاید؟ پاسخ ساده و به ظاهر حرفه ای میدادند: «همه چیز در ذهن من، سر صحنه، شکل خواهد گرفت».
«دکوپاژ» سند تضمینی فیلمساز به منظور پیشرفت صحیح پروسه فیلمسازی و نیز کاهش خطا و غافلگیری اجتناب ناپذیر در زمان فیلمبرداری است. اگر شما فاقد این سند باشید، بدون شک فیلم شما درست پیش نخواهد رفت. بدون استثنا، در هر پروژه، با موانعی عجیب و غافلگیر کننده مواجه میشویم. همسایه ای که تا روز قبل از فیلمبرداری، قصد تعمییرات نداشته و حال صدای تراشکاری آهن آلات داخل ساختمانش، اجازه صدابرداری به شما را نمیدهد. هوایی که تا یک ساعت گذشته، آفتابی بود و شما بارها وضعیت را چک کرده بودید و حال، هوا بارانی شده است! و بسیار داستان های عجیب و بعضا خنده دار دیگر که میشود در مورد هر کدام از آنها کتاب ها نوشت! آیا راه فراری از این غافلگیری ها و هدر رفتن هزینه وجود دارد؟ بله! «دکوپاژ»
پیش نیازمندیهای «دکوپاژ نویسی» چیست؟
شاید تعجب کنید که در خصوص «پیش نیازها» موضوعی وجود داشته باشد. در واقع پاشنهی آشیل داستان عدم وجود دکوپاژ در پروژه ها (عدم توانایی در دکوپاژ نویسی) دقیقا همین پیش نیاز هاست. پیش نیازهای دکوپاژ نویسی را میتوان به دو دستهی «توانمندی های فنی» و «توانمندی های ذهنی» تقسیم بندی کرد.
توانمندی های فنی عبارتنداز: توانایی در تدوین زدن یک فیلم داستانی (توجه فرمائید که از واژهی «آشنایی» استفاده نشده است و این یعنی آنکه، تسلط به یک نرم افزار مانند
Premiere و توانایی تدوین یک فیلم، الزامی است)، آشنایی مختصر با بحث صدا و صداگذاری (در این توانایی صرف داشتن «آشنایی» کفایت میکند)، توانایی در رهبری یک گروه در شَمای کارگردان (به عنوان مثال اگر شما آدم ذاتا آرامی هستید و اجازه صحبت به هر کسی را میدهید، با کسی که میتواند در هر موقعیتی حرف خود را به کرسی بنشاند متفاوت هستید و چگونگی دکوپاژ نویسی شما هم متفاوت خواهد بود) و در انتها توانایی و مهارت کارگردانی (این مورد به قدری گسترده است که نمیتوان در یک خط و یک مقاله در خصوص آن صحبت کرد. صرفا میتوان اشاره کرد که کارگردانی تنها یک مهارت اکتسابی نیست و از نظر بنده، قسمت عمده ی آن ذاتی است)
توانمندی های ذهنی عبارتنداز: توانایی تجسم انتزاعی انواع موقعیت و ارائه راه حل. به ظاهر ساده بنظر میرسد، اما در عمل از هر گونه مهارت فنی پیچیده تر است. شما باید بتوانید متن را در ذهن خود تبدیل فیلم کرده و سپس آن را روی کاغذ منتقل کنید. یکی از تمرینات پیشنهادی جهت تقویت این مهارت، تماشای یک فیلم کوتاه (حداقل 3 بار) و سپس تبدیل آن به دکوپاژ است
(مهندسی معکوس) سپس دکوپاژ خود را با فیلم مقایسه کرده و ببینید در تجسم کدام پلان ها، صحنه ها و سکانس های مشکل داشته اید. این توانایی بطور کلی قابل آموزش نیست. تنها میتوان راهنمایی لازم را در خصوص پرورش ذهن فعال برای شما داشت که از جمله آن، همان تمرین است.
قبل از ادامه مقاله اگر نیاز به پیش نیازها دارید، در همین نقطه، مطالعه را متوقف کرده و پیش نیاز ها را تهیه کنید؛ در غیر این صورت مطالعه ادامه موارد برای شما کارا نخواهد بود.
تعاریف های روتین «برداشت»، «پلان»، «صحنه» و «سکانس»
یکی از مهمترین اقدامات اولیه و لازم جهت تبدیل شدن یک فیلمنامه به دکوپاژ، «شکستن (تقطیع)» فیلمنامه به اجزای کوچکتر است. درک فضای فیلم، احساسات درونی بازیگران و هدف رسیدن به غایت هر صحنه که از جان متن تراوش میشود، تعیین کننده اصلی تقطیع خواهد بود بنابراین، «فرمولی» در این مورد وجود ندارد که بتوان برآن اساس یک دکوپاژ را مهندسی کرد.
در بین عوامل و خواص، در خصوص الفاظ و تعاریف سینمایی، اشتباهات رایجی دیده میشود. به عنوان مثال، وقتی با بازیگری سر صحنه فیلمبرداری مصاحبه میشود، بازیگر میگوید: «در این سکانس که بازی میکردم ...» عبارت صحیح در این لحظه: «صحنه» و یا حتی «پلان» بوده است. اما چرا «سکانس» غلط بوده است؟ در تعاریف زیر، «سکانس» به مجموعهای از صحنهها اطلاق میگردد که یک بازیگر در یک لحظه، نمیتواند در کُل آن «سکانس» بازی کرده باشد.
-
سکانس: به بزرگترین بخش یک فیلمنامه گفته میشود که مشتراک زمانی و مکانی خواهد داشت. بنابراین؛ هر فیلم به چندین سکانس تقسیم میشود.
-
صحنه: هر سکانس به چندین صحنه تقسیم میشود که باز هم مشتراک زمانی و مکانی یکسانی دارند.
-
پلان: هر صحنه به چندین پلان تقسیم میشود و باز هم مشتراک زمانی و مکانی یکسانی دارند.
-
برداشت: به تکرار ضبط یک پلان، برداشت گفته میشود و ارتباطی به تقسیم بندی فیلمنامه و تبدیل شدنش به دکوپاژ نخواهد داشت.
به این مثال توجه فرمائید:
یک آپارتمان 3 طبقه را در نظر بگیرید که در هر طبقه آن یک خانواده زندگی کرده و قرار است در هر طبقه «تنها و فقط یک اتفاق دراماتیک» مانند دعوای پدر و مادر در اتاق خوابشان، به وقوع بپیوندد. در این مثال میتوان 2 مدل تقسیم بندی را انجام داد:
(مدل اول) با وسواس بیشتر:
هر طبقه را به مثابه ی یک تغییر موقعیت مکانی به حساب آورد و هر کدام را یک سکانس در نظر گرفت. = 3 سکانس خواهیم داشت.
در هر طبقه یک اتفاق دراماتیک رخ می دهد، بنابراین، در هر طبقه تنها یک صحنه خواهیم داشت. (صحنه درگیری) = هر طبقه 1 صحنه خواهد داشت. (در مجموع 3 صحنه)
در هر صحنه، بنابر ریتم، هارمونی و آهنگ درونی و بیرونی که در ادامه مفصل توضیح خواهیم داد، میتوان از یک پلان تا ده ها پلان را تقطیع کرد.
(مدل دوم) با وسواس کمتر: (پیشنهاد بنده همین مورد است)
کل ساختمان (سه طبقه) را به مثابه ی یک موقعیت مکانی ثابت در نظر گرفت = یک سکانس خواهیم داشت.
در هر طبقه یک اتفاق دراماتیک رخ می دهد، بنابراین، در هر طبقه تنها یک صحنه خواهیم داشت. (صحنه درگیری) = هر طبقه 1 صحنه خواهد داشت. (در مجموع 3 صحنه)
در هر صحنه، بنابر ریتم، هارمونی و آهنگ درونی و بیرون که در ادامه مفصل توضیح خواهیم داد، میتوان از یک پلان تا ده ها پلان را تقطیع کرد.
به منظور درک این تقسیم بندی از مثال عملی تر دیگری استفاده خواهیم کرد.
در مترو، سه مرد از پایین ترین نقطهی پله برقی به سمت بالا در حركت هستند. هریك از آن سه نفر با حرص و ولع، سعی می كند از آن دو نفر دیگر سبقت گرفته و جلوتر از آن ها قرار گیرد. مرد2 از كنار مرد 1 می گذرد و جلوی او می ایستد. لحظاتی بعد، مرد3 از مرد 1و2 می گذرد و پس از پیشی گرفتن از آن دو، با لذت و به شكل عجیبی می خندد...
(برداشت شده از سایت https://www.javanonline.ir/fa/news/808769/)
متن بالا دارای مشکلات عدیدهی فیلمنامهای است که در اینجا، در این خصوص بحث نخواهیم کرد و صرفا برای ما جنبه ی کارگاهی متن حائز اهمیت است.
با توجه به متن متوجه میشیم که لوکیشن ما «مترو» است و از آنجایی که از این مکان هیچوقت خارج نخواهیم شد و از طرفی امکان ندارد (در حالت نرمال) موقعیت زمانی تغییر کند، بنابراین تنها «یک سکانس» خواهیم داشت. چرا که هیچوقت موقعیت زمانی و مکانی تغییر نمیکند. «صحنه» نیز این چنین است. از پایینترین نقطه یک پله برقی تا بالای آن، هیچ تغییر مکان ریزتری نخواهیم داشت (در حالت نرمال)، بنابراین، تنها یک «صحنه» خواهیم داشت. اما در خصوص پلان داستان کاملا متفاوت است. چرا که با مشخص شدن نیت و درک موقعیت احساسی و در واقع، «دراماتیک» این صحنه، که هنوز از آن اطلاعی نداریم، ممکن است ،کارگردانی از 10 پلان، کارگردان دیگر از 20 پلان و یا حتی کارگردانی در یک پلان، کل صحنه را فیلمبرداری کند. در ادامه در خصوص ریتم، هارمونی و آهنگ در دکوپاژ صحبت خواهیم کرد.
در ادامه مقاله، بزودی در خصوص آهنگ درونی و بیرون، هارمونی و ریتم صحبت خواهیم کرد.