برخلاف تصور بسیاری از مردم عادیِ غیر درگیر با مباحث هنری، رانت، توانایی مالی ذاتی و خانوادگی بغیر از کسب و کارهای رایجی چون ساختمانسازی، استخدامهای رسمی، تاسیس کارخانهها و یا دریافت وام های میلیاردی، در عرصه هنر به وفور پیدا می شود. شاید این مطلب کمی عجیب باشد که «ذات هنر را چه به این جور چیزها؟» اما در عرصه عمل و البته در ایران! ذات هنر نیز در معرض این تغییرات بنیادی واقع شده و به دگردیسی رسیده است، که در این میان متاسفانه فیلمسازی بعنوان شق مهمی از آن، بی نصیب نمانده است. حتی در گذشته ای نه چندان دور هم «فیلمسازان رانتی» و یا «فیلمسازان پولدار» با تکیه بر تواناییهای رانتی فردی و سازمانی و همچنین ثروت خود از سایرین پیشی میگرفتند. شاید توان رانتی آن موقع در حد تهیه دوربین نگاتیو و یا حلقه های تحریم شدهی فیلم بوده باشد ولی هر چه که بود در دسترس همه نبود و این خود یعنی عدم برقراری عدالت و استفادهی رانتی!
بسیاری از فیلمسازان که هم اکنون برای علاقمندانشان به نوعی بت مبدل شده اند در عصر خود با استفاده از همین مکانیزم معیوب سازمانی رانتی پیشرفت نموده اند. افراد بزرگی که شاید هیچکس تصور آن را نکند! حال سوالی که مطرح میشود این است که این افراد لایق بوده اند و چه اشکالی بر آن است که از امکانات موجود استفاده کنند؟ و مناسبترین جواب بصورت یک سوال اینگونه خواهد بود که چرا توانایی افراد دیگر با تقسیم و توزیع عادلانه امکانات سنجیده نشود؟ و یا میتوان اینگونه پاسخ داد که چرا حمایت از فیلمسازان مطرح و شناخته شده و به نوعی سلبریتیها !!! تا زمان مرگشان به همان اندازه و شاید قدرتمندتر از زمان شروعشان است؟ اگر بپذیریم که این افراد برای شروع و بروز توانایی های خود نیاز به این نوع از تقسیم ناعادلانه ی منابع داشته اند، چرا در ادامهی فعالیتشان که تبدیل به افراد سرشناس شده اند نیز همچنان بهرهمندند؟ افراد سرشناس قطعا توانایی جذب منابع را از طرق دیگر خواهند داشت پس چرا همچنان به آنها بال و پر داده میشود؟
قطعا فیلمسازان، بالاخص فیلمسازان مدیوم کوتاه ایران، که درگیر فیلسازی نیمه حرفه ای و بعضا و بندرت حرفهای هستند (بصورت مستقل) ، با این نوع از تحلیلها و دغدغهها و به نوعی شکوه های بی اثر کاملا آشنا هستند، این نوع از نگاه بارها و بارها در مجامع، جلسات و گروههای ریز و درشت اجتماعی و مجازی مطرح شده و نه تنها به هیچ جوابی منجر نشده بلکه حجم اتهامات، بدگوییها و وصلهزنیهایی چون «تازهکارها و کارگردانها آماتور» بر این معترضین، افزایش چشم گیری داشته است بطوری که اکنون، به پروسه «عادی سازی» خود رسیده و کمتر کسی توان و حوصله بحث در مورد آن را دارد.
بنابراین هدف این مقاله تحلیل چرایی این ناعدالتیها و یا چرایی وجود آن رانتهای سازمانیافته نیست، بلکه بدنبال راهکاری در تقابل با آن است. فیلمسازی که با یک تماس تلفنی ساده و یا با یک نامهی سادهی تشریفاتی برای تهیه بودجه فیلمش از طریق ادارهای مرتبط و یا غیر مرتبط با فیلمسازی اقدام کند و یا با یک پیام کوتاه (اساماس) به پدر محترم، هزینه چندین میلیونی فیلم کوتاهش را فراهم آورد و همیشه در صدر موفقیت فستیوالها و در تیتر خبرگزاریها باشد، یک «سلبریتی» است، از او بپرهیزید!
این افراد توانایی تهیه همیشگی مالی فیلم هایشان را خواهند داشت. مهم نیست که تلاطم بازار ارز چه تعداد از فیلمسازان نوپا را از پا در آورد، مهم نیست که دوربین سینمایی ARRI ALEXA از اجاره روزی 1.200.000 به روزی 2.000.000 رسیده باشد، مهم نیست دستمزد یک صداگذار و یا یک بازیگر نسبتا چهره چقدر افزایش یافته است، مهم نیست برای ورود به یک فستیوال خارجی چند دلار هزینه کنند، آنها می توانند و همیشه هم خواهند توانست. پس وظیفهی ما بعنوان فیلمسازان متوسط و زیرمتوسط از نظر مالی چیست؟ آیا افسرده شویم و فیلم نسازیم؟ آیا همیشه معترض بوده و انگشت اتهام خود را به توانایی های سلبریتی ها دراز کنیم؟ آیا گروه و کمپینهای مجازی تشکیل داده و عیله این و آن شورش کنیم؟ و یا هر 5 سال به 5 سال، با پول توی جیبی و یا کارهای غیر هنری پول جمع کرده و یک کار بسازیم؟ آن هم با دوربین های غیر سینمایی و Cast و Crew نسبتا غیرحرفه ای؟
یک عامل است که برای موفقیت سلبریتی های فیلم کوتاهی (و شاید هم بلند) کاتالیزور مهمی محسوب می شود و آن «همیشه در حاشیه بودن فیلمسازان متوسط و روبه پایین است»، تمامی مواردی که در پاراگراف قبلی اشاره شد و تمامی مواردی که شما میتوانید به آن اضافه کنید، ورود به دنیای حاشیه است و در انتها موفقیت بیشتر سلبریتیها. بهترین اقدام «ساختن فیلم در خاموشی است». کسانی که قصد موفقیت در عرصهی ملی و جهانی را دارند و از طرفی توان مالی و رانتی قابل ملاحظهای جهت پیشبرد و تولید فیلمهایشان را ندارند، راه طولانی تری را نسبت به سلبریتی ها در پیش دارند ولی قطعا به جواب خواهند رسید! آنها باید فقط فیلم تولید کنند! فیلم هایی کوتاه با کمترین امکانات، در کمترین زمان و با تاثیرگذار ترین و بکرترین سوژهها. این فیلم ها حتی میتواند توسط یک گوشی موبایل ساخته شود و یا با یک دوربین معمولی DSLR. بعنوان یک پخش کننده بارها شاید این امر بوده ام که فیلم های زیادی با امکانات بسیار کم و با کیفیت های بسیار پایین ولی با داشتن موضوعی واحد و گیرا موفقیت فستیوالی داشته اند. پس از تولید فیلم، باید فیلمتان را تنها به فستیوال های رده ی B و C ارسال کنید. این فستیوال ها در 90% موارد رایگان هستند و نیازی به تبادل ارز نیست. بنابراین مشکل پخش نخواهید داشت. سوال؟ آیا این فستیوال ها معتبر هستند و ارزش پخش دارند؟ جواب: خیر این فستیوال ها بطورکلی معتبر نیستند و توسط بسیاری از خبرگزاری های داخلی به دلایل حیثیتی بایکوت خبری میشوند! سوال؟ پس چه سودی از ارسال و موفقیت در این فستیوالها شامل حال ما خواهد شد؟ جواب: تقریبا تمامی فستیوال ها، موقع پذیرش فیلم ها، دارای فیلدهایی هستند که از شما طلبBiography و Filmography میکنند، هر چقدر شما بیشتر فیلم ساخته باشید و یا فیلم هایتان در فستیوالها (هر فستیوالی) حضور (Official Selection) و یا افتخارهای مهمتری از جمله کسب جایزه داشته باشد، موقع انتخاب و حتی کسب جایزه در آن فستیوال (در حال ثبت نام در آن هستید) شانس بیشتری خواهید داشت. و به عبارتی شما فستیوالها نامعتبر را پله ای برای فستیوالهای معتبر خواهید کرد و این بهترین و البته طولانی ترین روش در مقابل سلبریتی هایی است که بغیر از تمکن مالی و رانتهای سازمانی، حتی در فستیوال های A و A+ مانند Cannes نیز روابط قوی داشته و گاها فیلمشان اینچنین ورود میکند.
همیشه ولی کوچک کوچک فیلم بسازید و تبدیل به یک سلبریتی حقیقی و البته سالم شوید.