به گزارش «درگاه فیلم ایران» و به نقل از «کرگدن» فیلم سینمایی «قطار بازی - تی 2» - 2017 - دنی بویل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. / گروه نقد فیلم «کرگدن» را در اینستاگرام دنبال کنید (کلیک کنید)
آینده اون چیزی نیست که تو گذشته دنبالش بودی / محمد تیزرو
ستاره (از چهار):
نوستالژیا، یادآوری گذشته برای لذت مخاطب و زجر کارکتر ها یا زجر هر دو گروه از گذر عمر. خاطره ای از بیست سال پیش که در ذهن کارکتر ها جا خوش کرده و حال با بازگشت عامل بر هم زننده دوستی به زادگاهش، شروعیست بر پایان قصه ای که دو دهه از روایت آن می گذرد.
پلان اول فیلم بی شباهت به آن چه در نسخه اولی گذشته نیست، «مارک» در شروع هر دو می دود، یکی در خیابان ها و فرار از دست پلیس. اینک در زمان حال، دویدن روی تردمیل و شاید بدست آوردن زندگی و فرصتی که در دو دهه پیش آن را گم کرده، که هردو با سقوط مواجه می شوند. مارک جوان ایستاده و شور جوانی او را به تلاش بیشتر برای زندگی ترقیب می کند، اما مارک میانسال دیگر توانی برای ادامه مسیر در خود نمی بیند. این نحوه ی برخورد دنی بویل با مارک میانسال به نسبت مارک جوان، در همه ی کارکتر ها به این شکل نمود پیدا کرده است. «بگبی» در بند زندان و همچنان خشن تر از گذشته، گویی هیچ چیز او را ذره ای تغییر نداده، بی روح، سنگ دل، و کینه ای که دو دهه در دل خود آن را حمل می کند. «اسپاد» همچنان بی حاشیه، بی هدف، که زندگی چه پنجاه سال باشد و چه صد سال فرقی به حالش ندارد. «سیک بوی» هم در این فیلم بیشتر متاثر از رمان نوشته «اروین ولش» که اقتباس از آن صورت گرفته عمل می کند. کسب و کاری حول محور موضوعات مستهجن و جنسی و اخازی با دوست دخترش از مرد های ثروتمند.
فیلم به مانند شخصیت هایش که عمری ازشان گذشته از یاغی گریشان و قانون گریزیشان کاسته شده؛ شیطنت های دوران جوانی خود را سپری کرده اند و تا حدودی هم محافظه کار شده اند، ریتم کندی را نسبت به فیلم قبلی دنبال می کند. این ریتم تقلیل یافته، خود متاثر از جهان درونی کارکتر های پا به سن گذاشته فیلم است. ما به همان نسبت کمتر شاهد جنب و جوش های فیلمساز هستیم. دنی بویل هم دو دهه از عمرش گذشته و اقتضای فیلم ساز و فیلم می رود که این گونه کم رمق باشد. جوانی، پر انرژی و شیطنت با تدوینی پویا و طوفانی. میانسالی، تحلیل انرژی، پختگی و یاس با تدوینی آهسته تر. که این لطمه ای به اثر نزده و آن را با حال و هوای کارکتر ها به درستی پیش برده و نشان دهنده استعداد پویای کارگردان است که درست و بجا فیتیله را پایین می کشد.
دنی بویل ارجاعات زیادی به فیلم قبلی می دهد؛ از محل فرار «اسپاد» و «مارک» و کات به گذشته و یاد آوری خاطرات، تا بازگشت کارکتر ها به کارور، یادآوری «تامی» و احساس بدبختی، گویی آنکه دوباره ته دنیا هستند. باز هم به مانند فیلم قبلی شاهد صحنه تزریق مواد بعد کارور هستیم. اما اینبار تجربه ای لذت بخش با فضا و اتمسفری هیجان انگیز، بر خلاف فیلم قبلی که روایتی تیپیکال از تزریق ارائه داده است.
فیلم بیشتر از هر چیز دست روی احساس هدف گذاری مخاطب می گذارد. تو که اینجا نشسته ای بیست سال بعد کجا خواهی بود؟ در مواقعی حس القا شده در فیلم دردناک است و در مواقعی لذت بخش. و مهم ترین چیزی که به مخاطب عرضه میدارد آن است که آینده آن چیزی نیست که در گذشته دنبالش بودی و با یاد آوری گذشته، ما همه توریست هایی هستیم در خاطرات جوانی، و این یعنی نوستالژیا.