تخصصی‌ترین مرکز پخش و ارسال فیلم به فستیوال‌های بین‌المللی درگاه فیلم ایران
×

تحليل فيلم هاي جشنواره فجر 38 توسط کرگدن / سري (ششم)

تحلیل فیلم های جشنواره فجر 38 توسط کرگدن / سری (ششم)
+ -

تحلیل فیلم های جشنواره فجر 38 توسط کرگدن / سری (ششم)

به گزارش «درگاه فیلم ایران» و به نقل از «کرگدن» فیلم های جشنواره سی و هشتم فجر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. / گروه نقد فیلم «کرگدن» را در اینستاگرام دنبال کنید (کلیک کنید)

دانلود مجله‌ی الکترونیکی سری ششم تحلیل فیلم های فجر (کلیک کنید)

«ابر بارانش گرفته» ساخته مجید برزگر
 
به دوش کشیدن آنچه کسی دنبالش نیست / علیمحمد اقبالدار:
سینمای جدا از بدنه (مستقل) – آنچه هنری می‌نامند – حلقه‌ی مغفول مانده‌ی این روزهای سینمای (!) ایران است. سینمایی که بدلیل عدم توانایی تولیدات Big-Production و یا حال و هوای شرقی ایده‌ها و ماجراهای شکل گرفته در کشور، بیشتر باید شاهد آن می‌بودیم، به درجه‌ای رسیده است که پس از ساخته شدن نمونه‌هایی از آن – مانند همین فیلم – موجب مسخره شدن و یا کج فهمی‌هایی می‌شود. وصله‌هایی چون ریتم کُند، روشنفکرنما بودن، مقایسه مو به مو با آثار تارکوفسکی و یا سورئال (!) بودن از جمله‌ی آنهاست.
حافظ
«جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بنه - چون ندیدند حقیقت رهِ افسانه زدند»
عدم شناخت مولفه‌های سینمای جدا از بدنه و اصرار بر شناخت آن بدون دانش مکفی، موجب آن خواهد شد که فیلم، درست درک نشود. چه اصراری وجود دارد، منتقد و یا تماشاگری که سلیقه‌اش صرفا کلاسیک مثلا هیچکاک و یا مزخرفاتی چون Avengers است پای این فیلم‌ها بنشیند؟ و از همه بدتر آن را به چالش کشیده و فیلم و فیلمساز را مسخره کند؟ فیلم «ابر بارنش گرفته» یکی از بهترین نمونه‌های سینمای مستقل در ایران است. البته ساخت این فیلم برای برزگر و کسانی که دنبالش می‌کنند تازگی ندارد. او در فیلم های پیشین و موفق خود همچون «پرویز» و یا «فصل باران‌های موسمی» نیز این چنین روایت‌گری کرده است ولی در این فیلم ظاهرا به اوج توانایی خود رسیده است. البته فیلمنامه در نیمه اول خود مشکلاتی – رو بودن اطلاعات و رسیدن سریع شخصیت «نازنین احمدی» به آن چیزی که برزگر نیاز داشت که بهتر بود فیلمنامه‌نویسان با تامل بیشتر این اطلاعات به نیمه‌ی دوم فیلم نیز منتقل می‌کردند - دارد ولی به ازای نو بودن روایت و سکوت‌گذاری و کارگردانی بی‌نقص، قابل اقماضش می‌کند. فیلم رئالیسم جادویی است. حرکت لیوان و پیوندش به نهنگ صورتی طعم تازه‌ای به مخاطب آگاه می‌بخشد. بدون شک مخاطبانی که خواهان نو-اندیشی و استقلال محتوا باشند نه تنها «ابر بارنش گرفته» را پس نزده بلکه رو به شناخت بیشتر این چنین فیلم‌هایی می‌آورند.
 
محمد تیزرو:
رویکردی که فیلم به زندگی و معنا بخشی به زندگی جستجو می کند، به اشتباه گره خورده با مواد روان گردان و به طور مشخص ماریجواناست. تئوری هایی که در سال های دور به بوته آزمایش گذاشته شد و خلاف آن ثابت شد که نه تنها رهایی بخش نیست بلکه نوعی جهل را به دنبال خود یدک می کشد و نتیجه خلاف هر آنچه است که انسان به دنبال آن می رود. مشکل اصلی جریان روشنفکری در ایران، کژ فهمی آثار اندیشمندان، دانشمندان و هنرمندان غرب است به طور مشخص آنچه که در قرن بیست گذشت، آثار به جامانده عموما در بستر جامعه مدرن شکل یافته ولی در ایران به اشتباه همان موضع نسبت به جامعه سنتی گرفته می شود و آثار خلق شده نوعی ابتذال را با خود همراه دارد و این موضع و برخورد در جامعه دفرمه ایران که از سنت به پست مدرنیته در تقلاست، اشتباه است و ماحصل آن موجودی ناقص الخلقه می باشد. جریان روشن فکری در ایران سال هاست که مسیر سقوط را طی می کند و هرسال سرعت این سقوط تشدید می شود، باید این جریان را با المانی خارجی به مقتل برد ذبح کرد و سوزاندش تا از خاکسترش ققنوسی زاده شود، جوان، تازه نفس و روشنفکر.
 
نهنگ صورتی / علی ظهیری:
فیلم جدید مجید برزگر احتمالا از آن دست فیلم هایی است که در سال آینده سر و صدای زیادی ایجاد خواهد کرد و مخاطبین خود را به موافقان و مخالفان صفر و صدی تقسیم می کند. فیلم قصه پرستاری را روایت می کند که قرار است شکل گیری شخصیت او در موقعیت های داستانی «تهران»، «کاشت» هایی باشند که بعدا در «شمال»، «برداشت» شوند. بازی ها از استاندارد بالایی برخوردار هستند. به جز پلان های طولانی هیچ شباهت تماتیکی با «پرویز» (اثر قبلی فیلمساز) ندارد. فیلم پیشنهاد ویژه روایی و بصری در سینمای روشنفکری ایران است. اگر به این نوع سینما علاقه دارید، «ابر بارانش را گرفته» را از دست ندهید.

 

نهنگ صورتی، امید به زندگی / امین محمدی:

جشنواره برای من با فیلم ابر بارانش گرفته به کارگردانی مجید برزگر به پایان رسید. اینقدر حس و حالم با این فیلم خوب شد ، که ای کاش روز اول اکران میشد و بعد از آن هیچ فیلمی‌ را در جشنواره نمیدیدم. برزگر در این فیلم به سراغ مرگ و زندگی رفته و به گفته خودش ادای دینی به سینمای‌ تارکوفسکی کرده است. فیلم در یک رئالیسم شروع میشود. یک پرستار درونگرا که با همه بیماران و خانواده هایشان، رفتار خوبی دارد. او در نیمه اول فیلم به دعا و معجزه ظاهرا هیچ اعتقادی ندارد و حتی زندگی بعضی از بیماران را با تزریق آمپول در سرم به پایان میرساند تا زجر نکشند. سارا آنقدر در کارش درست عمل میکند که از او میخواهند برای هفته آخر زندگی پیرمردی، به شمال برود و از او پرستاری کند. با ورود او به شمال شکل و شمایل فیلم کمی تغییر میکند. او با دیدن پیرمرد انقدر ناامید میشود که نمیتواند به خانواده پیرمرد امید کاذب بدهد. مدام از این میگوید که امیدی نیست و هیچ علایم حیاتی وجود ندارد. از جایی که لیوان آب روی میز حرکت میکند ما وارد بستر رئالیسم جادویی فیلم میشویم. ما از نوه پیرمرد مطلع میشویم که پیرمرد اعتقاد داشت که نهنگی صورتی در دریا دیده و یک فرد متوهم است. اما در پایان زمانی که سارا به کنار دریا میرود نهنگ صورتی را میبیند. نهنگی که برزگر رنگ آن را صورتی انتخاب کرده دقیقا خود زندگی و امید به زندگی است. برعکس نهنگ آبی که نماد و استعاره ای از مرگ است. فیلمنامه به شدت درست کار میکند و دیالوگ ها پر از مفاهیم و معانی عمیق هستند و در هیچ جا بی کارکرد نمیمانند. فیلمبرداری شاهکار و قاب بندی ها و نورپردازی ها کاملا در خدمت فیلم هستند و جلوه های بصری کار را به زیباترین شکل، خلق میکنند. موسیقی اینکار که قطعه ای از بتهوون است کاملا در فضاسازی موثر بوده و این هوش برزگر در انتخاب موسیقی را نشان میدهد. بازی ها درجه یک هستند و بدون شک برای نازنین احمدی‌ مسیری جدیدی در سینما باز میشود.  ابر بارانش گرفته از نظر من با اختلاف بهترین فیلم جشنواره است و در کنار فیلم پوست (برادران ارک) قرار میگیرد.

 

«درخت گردو» ساخته محمد حسین مهدویان

اشک انگیز، آه انگیز / علی ظهیری

«درخت گردو» تکنیکی ترین فیلم در کارنامه محمد حسین مهدویان است که می توان توانایی او را در ساختن یک ملودرام پر سوز و گداز دید. فیلمی ساده (از لحاظ قصه گویی) با چند خط داستان که با یک کارگردانی قوی (از لحاظ تکنیکی) به اثری تبدیل شده که قادر است در سینما به آلام روحی تماشاگر تبدیل شود. همراه با بازی پیمان معادی به عنوان عنصر ویژه ی این رنج (بازهم از لحاظ تکنیکی)؛ که از شانس های بسیار زیاد دریافت سیمرغ این دوره می باشد. اما آیا محمد حسین مهدویان صرفا خواسته راوی یک واقعه تاریخی و جنگی باشد؟ آیا مستقیم و سرراست رفتن به اتفاق بمباران شیمیایی که عکس های آن ذاتا دردآور و زجر آور هستند، کافی است؟ و «کردیت» ویژه به حساب می آید؟ بنابراین در این وضعیت، جایگاه «درخت گردو» کجاست؟ آیا چیزی به آن واقعه اضافه کرده؟ یا در همان حد باقی مانده و کمتر از آن شده؟

 

دانلود مجله‌ی الکترونیکی سری ششم تحلیل فیلم های فجر (کلیک کنید)

نظرات شما
نظری درج نشده است.
درج نظر شما
+ مشاهده لینک های اصلی سایت
آخرین اخبار